همه ما کم و بیش نسبت به جایگاه «انتظار» در مجموعه معارف اسلامى آگاهى داریم و قطعا تاکنون درباره فضیلت انتظار فرج مطالب بسیارى شنیده و خواندهایم. اما نکتهاى که شاید شنیدن آن براى شما تازگى داشته باشد این است که از دیدگاه اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) «انتظار فرج» یا «چشم به راه گشایش بودن» به خودى خود در عصر غیبت براى منتظران مایه گشایش، نجات و رستگارى است و از این رو شیعیان به جاى گله و شکایت از طولانى شدن غیبت و سختیها و رنجهاى این دوران باید تلاش کنند که منتظران خوبى باشند تا همین انتظارشان، «فرج» را در عصر غیبت براى آنها به ارمغان آورد. براى روشنتر شدن این موضوع چند روایت را با هم مرور مىکنیم: ابوبصیر مىگوید به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: جعلت فداک متى الفرج؟ فدایت شوم، این گشایش کى فرا مىرسد؟ آن حضرت فرمود:
یا أبابصیر و أنت ممّن یرید الدنیا؟ من عرف هذا الأمر فقد فرّج عنه لانتظاره(1)؛ اى ابابصیر! آیا تو از آن گروهى هستی که به دنبال دنیایند؟ هر کس این امر را بشناسد، به سبب انتظارش براى او گشایش حاصل مىشود. اگر کسى در عصر غیبت مؤمنانه زندگى کند؛ از بدیها و زشتیها دورى گزیند؛ خصال شایسته را پیشه خود سازد؛ وظایف و تکالیفى را که در صحنه حیات فردى و اجتماعى متوجه اوست به درستى به جا آورد و در انتظار ظهور امامش نیز باشد، خداوند متعال، فرج و گشایش واقعى را ـ که همان یافتن راه هدایت و رستگارى و رسیدن به سعادت و نیکبختى در دنیا و آخرت است ـ نصیب او مىسازد و در این صورت است که پیش افتادن و پس افتادن ظهور براى او هیچ تفاوتى نخواهد داشت و او در هر حال امام منتظَر خویش را درمىیابد. امام رضا(علیه السلام) نیز در پاسخ «حسن بن جهم» که از ایشان در مورد فرا رسیدن گشایش مىپرسد، مىفرماید: أو لست تعلم أنّ انتظار الفرج من الفرج؟ آیا تو نمىدانى که چشم به راه گشایش بودن، خود (جزیى) از گشایش است؟ لا أدرى إلاّ أن تعلّمنى؛ نمىدانم، مگر این که شما به من بیاموزید. آن حضرت بار دیگر مىفرماید: نعم، انتظار الفرج من الفرج (2)؛ آرى، انتظار گشایش، [جزیى] از گشایش است. بر اساس همین نگرش است که در روایتهاى متعددى تأکید شده که براى منتظران واقعى تفاوتى ندارد که ظهور را درک کنند یا نکنند؛ چون آنها در عصر غیبت نیز در خدمت امام زمان خویش هستند؛ چنان که در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مىخوانیم: من مات منکم و هو منتظر لهذا الأمر کمن هو مع القائم فى فسطاطه...(3)؛ هر کس بمیرد در حالى که منتظر این امر باشد همانند کسى است که با حضرت قائم(عج) و در خیمهاش بوده باشد... . آرى، انتظار فرج، خود مایه فرج است، اما بشرطها و شروطها. اگر کسى در عصر غیبت مؤمنانه زندگى کند؛ از بدیها و زشتیها دورى گزیند؛ خصال شایسته را پیشه خود سازد؛ وظایف و تکالیفى را که در صحنه حیات فردى و اجتماعى متوجه اوست به درستى به جا آورد و در انتظار ظهور امامش نیز باشد، خداوند متعال، فرج و گشایش واقعى را ـ که همان یافتن راه هدایت و رستگارى و رسیدن به سعادت و نیکبختى در دنیا و آخرت است ـ نصیب او مىسازد و در این صورت است که پیش افتادن و پس افتادن ظهور براى او هیچ تفاوتى نخواهد داشت و او در هر حال امام منتظَر خویش را درمىیابد. پىنوشتها: 1 .محمدبن یعقوب کلینى، الکافى، ج1، ص371، ح3. 2 .شیخ طوسى، کتاب الغیبة، ص276. 3 .محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج52، ص126، ح18. منبع: مجله موعود، ش 50 او در پاسخ مىگوید: |